برچسب: اقدام
-
[تکمیل ظرفیت] «دِرَنگ کردن و ادامه دادن»✨
دورهایی درونی که قراره افکار، احساسات و نوع بودنت را خودت اونطوری که دوست داری خلق کنی. ثبتنام تا ۲۱ فروردین ۱۴۰۲
-
انتخاب، توجه و خلق
میان خلق و پوچی، فاصلهی اندکی وجود دارد،این میان با «انتخاب» پر میشود. انتخاب در هر لحظه شبیه به «توجه» میماند، گویی که انتخاب میکنی «در این لحظه» به چی توجه کنی و آنگاه که توجه میکنی به انتخابت، وارد مراقبت میشوی؛ گونهایی از عمل کردن، اقدام کردن برای حفظ و رشد.از انتخابت مراقبت میکنی…
-
به نام زندگی
فهمیدم زندگی مرحلهایی نیست که با تلاش زیاد بتوانم بهش برسم. زندگی مرحلهی باز نشدهی یک بازی نیست که روزی بهش برسی. زندگی همینجاست، میان قلم من و ذهن تو نشسته، میخندد. زندگی همین صندلی حصیری در این شب پاییزیست. زندگی همین صدای شمس لنگرودی در هدفون است که زمزمه میکند…
-
گرگ دگرگونی
دگرگونی یک گرگ درون دارد. زوزههایش در راهرو میپیچد میترسم! گرگی در زیرزمین حبس شده است میدانم زوزههایش بی خوابم میکند میدانم، آنجاست.
-
داستان من و کلارا و ثریا
در کوچه پس کوچههای سنگ فرش شدهی البیازین در حال گشتن بودم، منطقهایی در شهر گراندا؛ که به کارهای دختر نقاش برخوردم، کلارا دختری اسپانیایی اهل گراناداست. نقاشیهاشو پرینت کرده بود و میفروخت. سبک کارهاش از اون مدلهایی بود که معمولا من فرار میکنم، از اون کارهای شلوغ و پر از جزییات، پر از نماد،…
-
شکست خوردن
من ترس زیادی از ضعیف بودن، شکست خوردن، موفق نشدن، قضاوت شدن، در چشم دیگران مناسب نبودن دارم یا شاید داشتم. من با این پیشینهام، با این پیشینه درگیر Shame & Guilt شدن و این حجم از ترس و قضاوت، شکست و زیر سوال رفتن؛ سالها تلاش کردم با تک تک این احساسات اشتباه در…
-
دیوانه از قفس پرید
دیوانه از قفس پرید دیوانه منم، قفس، ترس است و «پریدن» حرکت کردن در اوج ترسیدن این ترس هزاران، هزار است ترس، ترس این نکبت «ترس» در من قدیسهها و شیاطین در رقص باشکوهی هستند …
-
گاهی وقتها در مه گم میشوی
گاهی وقتها در مه گم میشوی، نگاه میکنی؛ جاده خالی به نظر میاد. تنهایی توی وجودت رسوخ میکنه، لحظهایی مکث میکنی. اصلا از کدوم مسیر اومدم، دوستام کجان؟ بعد اولین قدم را برمیداری با تردید تمام. ترس وجودت را گرفته، ادامه میدی با وحشت تنهایی تا در اعماق مه، ظهور آشنایی را ببینی و غم…
-
نقش پررنگ ترس
چند وقتی دارم به نقش ترس و تاثیر مقابله با ترس فکر میکنم. ترس از حجم کارها و پروژهها بعضی وقتها جلوی کار کردنم را میگیره بعد این باعث میشه که کارهای بیشتری عقب بیافته و دوباره شدت پیدا کردن ترس. یا وقتی امتحان داری و میترسی قبول نشی، از ترس قبول نشدن ممکن بیخیال…