سبد خریدتان در حال حاضر خالی است!
انتخاب، توجه و خلق

میان خلق و پوچی، فاصلهی اندکی وجود دارد،
این میان با «انتخاب» پر میشود.
انتخاب در هر لحظه شبیه به «توجه» میماند، گویی که انتخاب میکنی «در این لحظه» به چی توجه کنی و آنگاه که توجه میکنی به انتخابت، وارد مراقبت میشوی؛ گونهایی از عمل کردن، اقدام کردن برای حفظ و رشد.
از انتخابت مراقبت میکنی و از بن مایه پوچی، «خلق» را بوجود میاری.
«پوچی، انتخاب، توجه، مراقبت، خلق»
«پوچی» تماما ارزش هستش، پوچی به معنای جهان امکان، گسترهایی بینهایت از مواد خام. هر چیزی را از پوچی میشه خلق کرد.
واژهی «انتخاب» میآید تا از این گسترهی امکان، از این معدن مواد خام، به یک قصه توجه کنی، نقشات را انتخاب کنی، مراقبت کنی ازش تا قصهات خلق بشه.
قصهات را انتخاب کن.
کدوم قصه را میخوای بازی کنی؟ قصه سوگواری، قصه عشق، قصه آشفتگی، قصه انتخاب داشتن، قصه انتخاب نداشتن.
«انتخاب» منجر به خلق میشه
خلق و پوچی، فاصلهی انتخاب است.
«مراقبت» واژهی کمکیست، ریشه در توجه دارد، وقتی به موضوعی/لحظهایی/شخصی توجه میشه، شکوفا میشه در او روزنهایی از نور پیدا میشه و مراقبت رخ میده.
مراقبت به معنی دور کردن خطرات یا کشیدن حصار نیست بلکه فقط توجه کردن است که به «حضور» منجر خواهد شد، وقتی که به این لحظه توجه میکنی و انتخابهای مربوط به این لحظه را انجام میدی، وقتی که در حسرت گذشته گیر نکردی، وقتی در آینده سیر نمیکنی، به این لحظه داری توجه میکنی، به تنها واقعیت هستی. در این لحظهست که «حضور» پیدا میکنی.
«خلق» جایی در مکانی دیگر نیست. «خلق» در زمانی دیگر، در آینده یا در حسرت گذشته نیست.
«خلق» همین جایگاهی هست که از آن مینویسم از آن میخوانی، پایان “ی” در انتهای میخوانی
ما در خلق مدامیم، حتی این که فکر میکنیم در جبریم خودش خلق جبر است.
خلق مدامیم، ریز لحظههارو، نوع بودنمون را خلق میکنیم.
«پوچی، انتخاب، خلق»
انتخاب در هر لحظه، میتواند به ریز لحظهها، به تک تک فکرها، به حرکات عضلات، به ریتم ضربان قلب، به صدای نفست منجر شود.
انتخاب اینکه ناراحت بشم از این حرف، انتخاب اینکه عقب بکشم، انتخاب اینکه سوال بپرسم یا عمیقا گوش بدهم، بروم، بمانم، بخوانم، برقصم.
اشک بریزم، بخندم، سوگواری کنم، بجنگم، یا به قصهایی دیگر بپردازم و نقش جدیدی خلق کنم.
در جهان «امکان» که هر چیزی ممکن است، اگر انتخاب کنی که “انتخاب نکنی”، دچار پوچی یا آشوب و بهم ریختگی میشوی، درواقع قصهی بهم ریختگی را انتخاب کردی، قصهی آشوب.
اما زمانی که انتخاب میکنی که تمامی ریز لحظهها را ریزتر کنی و از جایگان انتخاب و خلق زندگی کنی، «هارمونی» بوجود میاد.
«نُت، انتخاب، هارمونی، موسیقی»
از همهمهی نُتهای نامفهوم و پیچیده در هم به خلق موسیقی میرسی، موسیقی برای من همون قصهایی که انتخاب میکنی نواخته بشه، شنیده بشه.
نُتها همون ریز لحظاتی هستن که انتخابشون کردی و با توجه بهشون خلقشون کردی، انتخاب نُتها، هارمونی زندگی، موسیقی را خلق میکند.
وقتی همهی نُتها با هم نواخته بشه گویی که هیچ نواخته نشده. پوچی. مادهی خام، سرمنشا.
میان پوچی و خلق، فقط انتخاب وجود دارد. ما از پوچی خوراک میگیریم و خلق میکنیم.
«پوچی، انتخاب، خلق»
Feb 2024
این نوشته و عکس برای شما چه مفهومی داره؟
در اینستاگرام برام بنویسید